زیرساخت‌های آبی: ساخت و نگهداری اتصالات مادی و سازمانی آب

استرید اوبربوربک اندرسون ترجمه: مرضیه خدابنده شهرکی

زیرساخت‌های آبی: ساخت و نگهداری اتصالات مادی و سازمانی آب
Photo by Carlos Duarte/Getty Images

صبح زود یکی از روزهای ژوئن ۲۰۱۱، ساکنان محلۀ پریمرو د خونیو[1] در حاشیه شهر آرکیپا[2] در جنوب پرو، با بیل و سایر ابزارها در میدان محله جمع شدند. خورشید از پشت کوه‌های آتشفشانی طلوع می‌کرد و مردم برای مقابله با سرمای صبحگاه لباس‌های گرم پوشیده بودند. شش نقطة دارای نشت در خط لوله‌ای که آب را از مخزن نزدیک به پیلتا‌هاـpiletas (شیرهای آب عمومی) منتقل می‌کرد، شناسایی شده بود. این شیرها آب حدود ۱۲۰ خانوار را تأمین می‌کردند.

از همة خانوارها خواسته شده بود که در فائناـ faena (کار جمعی امروز) برای تعمیر نشت‌ها شرکت کنند اما بسیاری غایب بودند. حدود ۳۷ نفر از ساکنین حاضر شده بودند و شرکت‌کنندگان به شش گروه تقسیم شدند، هر گروه روی تعمیر یک نشت کار می‌کرد. چاله‌هایی حفر شد تا به لوله‌های نازک PVC که آب را حمل می‌کردند برسند، قطعات جدید PVC برای تعمیر نشت‌ها استفاده شد و چاله‌ها دوباره بسته شدند. ایزابل، رئیس کمیتة آب محلی، از گروهی به گروه دیگر می‌رفت و بر روند فائنا نظارت می‌کرد.

ساعت ۸ صبح کار تمام شد، لوله‌ها پوشانده شدند و وسینو‎هاـ vecinos (همسایه‌ها) در صف ایستادند تا حضورشان ثبت شود. خورشید کاملاً بالا آمده بود و با تابش در هوای خشک و غباری که گهگاه با وزش باد زیر آسمان آبی بلند می‌شد، گرما را تشدید می‌کرد.

واژۀ فائنا به معنای تحت‌الفظی «کار» یا «وظیفه‌ای که باید انجام شود» است. در محلة پریمرو د خونیو وقتی مردم از فائنا صحبت می‌کنند منظورشان یک جلسة کار جمعی اجباری است که به بخشی مشترک از محله مربوط می‌شود. در سکونتگاه‌های شهری خودساختۀ پرو، مانند پریمرو د خونیو، فائناها رویدادهایی حیاتی‌اند که از طریق آن‌ها محله هم از نظر مادی (همسایه‌ها به شکل فیزیکی در تغییر چشم‌انداز اطرافشان مشارکت می‌کنند) و هم از نظر سازمانی و سیاسی ساخته می‌شود. آنچه در فائنا سر هم و نگهداری می‌شود فقط زیرساخت مادی نیست، بلکه پیوندهای اجتماعی و اخلاقی نیز است: عضویتی (از حقوق و مسئولیت‌ها) در جامعة محلی همسایگی.

استفاده و تعامل انسان با آب که به‌صورت ذاتی با زیرساخت‌ها و فناوری‌های گوناگون پیوند خورده است، همواره بوده و خواهد بود. به‌محض اینکه یک انسان‌شناس توجه خود را به آب در بسترهای اجتماعی و فرهنگی معطوف می‌کند، فناوری‌هایی مانند چاه‌ها، سطل‌ها، شیرها و دستگاه‌های اندازه‌گیری، یا زیرساخت‌هایی از جمله کانال‌ها، لوله‌ها و سدها به‌سرعت وارد صحنه می‌شوند و ناگزیر بخشی از صحنة مطالعه، یا حتی بخشی از موضوع مورد توجه مردم‌نگارانه می‌گردند. درست است که مطالعات آب، فناوری‌ها و زیرساخت‌ها را با خود به همراه می‌آورند (چون کنترل جریان‌ها و استفاده از آب مستلزم فناوری‌ها و زیرساخت‌هاست) اما عکس این قضیه نیز صادق است: خود آب را می‌توان به‌عنوان یک زیرساخت اجتماعی یا فناوری دید، زیرا شیوه‌ها و روابط اجتماعی را هدایت و شکل می‌دهد. آب، به‌نوعی، اشکال خاصی از سازمان‌دهی اجتماعی، کار، سیاست و تلاش‌های فناورانه را توزیع می‌کند و از این طریق فعالیت‌های حول خود را تنظیم و ساختار می‌بخشد.

توزیع، مدیریت و استفاده از انواع مختلف منابع و جریان‌های آبی اشکال خاص و متنوعی از اجتماعی‌شدن[3] را ممکن می‌سازد. این موضوع که زندگی انسان حول یک دریاچه، رودخانه، جویبار یا ساحل، در یک منطقة خشک یا در محیطی با بارش و آب فراوان جریان یابد، اهمیت دارد. به همین دلیل مطالعات انسان‌شناختی آب در سال‌های اخیر بیش از پیش به مادیت[4] و ویژگی‌های آب در بسترهای اکولوژیک، سیاسی و جغرافیایی مختلف پرداخته‌اند (Strang 2016; Ballestero 2019b). پیش‌فرض این فصل آن است که آب و جامعه نقش‌هایی متقابل و فعال در شکل‌دهی به یکدیگر دارند (K. Hastrup 2013). این شکل‌گیری از طریق و به همراه زیرساخت‌ها و فناوری‌ها رخ می‌دهد. روابط انسان و آب به‌صورت ذاتی در پیوند انسان‌ـ‌فناوری‌ـ‌زیرساخت‌ـ‌آب اتفاق می‌افتد. چگونگی مفهوم‌پردازی این روابط، آنچه برجسته می‌شود و آنچه به‌عنوان زمینه قرار می‌گیرد، هم به بستر تجربی خاص مورد مطالعه و هم به انتخاب‌های تحلیلی انسان‌شناس بستگی دارد. آب کارهایی می‌کند (یا آب‌ها کارهایی می‌کنند): بر جهان، بر اجتماعی‌شدن، بر انسان‌شناسی و بالعکس. این فصل بینش‌های انسان‌شناختی دربارة آب، فناوری‌های آبی و زیرساخت‌ها را ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که آب، همان‌طور که زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را شکل می‌دهد، این قابلیت را نیز دارد که بدل به زیرساخت نظریه و تعامل انسان‌شناختی شود.

آب ــ‌هم از جنبه استعاری و هم مادی‌ــ ابزار خوبی برای اندیشیدن است (Chen et al., 2013). همان‌طور که جریان می‌یابد، منجمد می‌شود یا تبخیر می‌گردد، دوگانه‌ها و مرزهایی مانند طبیعت/فرهنگ و مادی/انتزاعی را به چالش می‌کشدBallestero, 2019b) ). در ادامه به توصیف و بحث دربارۀ راه‌های متعددی می‌پردازم که آب در طول زمان دانش انسان‌شناسی را پی‌ریزی کرده است. همان‌طور که استفان هلمریش[5] (2011) به شکلی متقاعدکننده براساس تحقیقاتش درباره و با زیست‌شناسان دریایی بیان کرده است: «آب دریا به‌عنوان یک «ماشین نظریه‌پرداز»[6] برای تولید بینش دربارة سازماندهی فرهنگی انسان عمل کرده است» (Helmreich 2011, p. 132). اگرچه می‌توان ویژگی‌های خاصی را به اقیانوس‌ها و آب دریا نسبت داد، پیشنهاد می‌کنم این ادعا دربارة آب را به‌طور کلی تعمیم دهیم: آب در انسان‌شناسی به‌عنوان یک ماشین نظریه‌پرداز عمل می‌کند و بنابراین از نظر مفهومی می‌تواند به‌خودی‌خود به‌عنوان یک فناوری در نظر گرفته شود. نکتة کلیدی این است که یک نظریة انسان‌شناختی دربارة آب هرگز نمی‌تواند جهانی و کلی باشد. در عوض از طریق مطالعات تجربی و مردم‌نگارانه، پیکربندی‌های مختلف و متنوع آب‌ـ‌انسان‌ـ‌فناوری، نظریه‌های متفاوتی دربارۀ زندگی انسان با آب ظهور می‌کنند. آنچه انسان‌شناسی به مطالعة جهان‌های آبی اضافه می‌کند، به گمان من، تحلیل‌های غنی و ظریف از پیچیدگی و تکثر روابط خاص و جهان‌های زیستی است که بر پژوهش‌های تجربی استوارند. انسان‌شناسی آب نشان می‌دهد که آب هرگز تنها یک چیز نیست. بلکه شیوه‌هایی که آب و زندگی اجتماعی یکدیگر را می‌سازند، خاص و وابسته به زمینه‌اند: جریان‌ها و حجم‌های خاص آب، معیشت‌هایی که به این جریان‌ها وابسته‌اند و فناوری‌ها و زیرساخت‌های در دسترس. چه به شکل رودخانه‌ها (Rademacher 2011; Barnes 2014)، اقیانوس‌ها (Helmreich 2011)، سدها و کانال‌ها (Stensrud 2016; Carse 2014)، سفره‌های آب زیرزمینی، چاه‌ها (Vium 2016)، دریاچه‌ها (Orlove 2002; Zee 2017)، یخ‌های دریایی(K. Hastrup 2013) یا سونامی‌ها (F. Hastrup 2011) ـ‌ـ‌برای فهرست‌کردن طیفی نماینده‌ــ مطالعات انسان‌شناختی جهان‌های آبی با برجسته کردن اعمال مادی و فناورانه و همچنین ترتیبات سیاسی و زیرساختی مشخص می‌شوند.

بنابراین آب مخرج مشترک بسیاری از تجسم‌های مادی متفاوت از مواد یا موجودات و ترکیب‌های شیمیایی، روان‌شدن‌ها، پهنه‌های آبی، جریان‌های آب و غیره است (Ballestero 2019b). نقش فناوری‌ها و زیرساخت‌ها در شکل‌دهی و جهت‌دهی به این مواد گوناگون نه‌تنها هرگز خنثی نیست بلکه حیاتی است. فناوری و زیرساخت به‌عنوان عرصه‌هایی عمل می‌کنند که در آن‌ها اعمال، ارزش‌ها، تعارض‌ها و منافع به نمایش درمی‌آیند، و ازاین‌رو به‌عنوان نقاط ورودی برای کاویدن رابطه‌های انسان‌ـ‌آب خدمت می‌کنند. به‌ویژه در دوره‌ای که سخن از «بحران جهانی آب» به صورت کلی و مفرد فراگیر شده، انسان‌شناسی نشان می‌دهد که چگونه آب، بحرانی جهانی است و این بحران همیشه در پیکربندی‌ها و زمینه‌های خاص، متمایز، رابطه‌ای و موقعیت‌یافته ظهور می‌کند و اتفاق می‌افتد (Paerregaard and Andersen 2019). پرسش‌هایی اساسی از این مشاهده ناشی می‌شوند: چگونه میتوان روابط انسان‌ـ‌آب را در کشمکش بین آب به‌عنوان دغدغه‌ای جهانی ــ‌یعنی به‌عنوان عاملی قابل تعمیم، به یک اندازه ضروری برای تمامی حیات انسانی و غیرانسانی روی زمین‌ــ و در عین حال به‌عنوان عاملی خاص، سازنده جهان‌های اجتماعی و مادی متنوع، مورد بررسی، تحلیل و درک قرار داد؟ چه ابزارهای روش‌شناختی و تحلیلی‌ای در اختیار انسان‌شناسان است تا با این تنش کنار بیایند؟ فناوری‌ها و زیرساخت‌ها چگونه به ما کمک می‌کنند تا هم به موارد خاص و هم به امور کلی توجه کنیم؟ و چه پیامدهای هستی‌شناختی، سیاسی و اخلاقی‌ای از تحلیل‌های انجام‌شده در این تنش حاصل می‌شود؟

این فصل به بررسی این پرسش‌ها می‌پردازد و حول محور این موضوع سازماندهی شده است که چگونه ویژگی‌های جریان‌یافتن‌های مختلف آب و اشکال گوناگون اجتماعی‌شدن، نیازمند انواع متفاوتی از توجه انسان‌شناختی (هم روش‌شناختی و هم نظری) است و چگونه این ویژگی‌ها به‌نوبة خود، تعاملات و نظریه‌پردازی‌های انسان‌شناختی را پی‌ریزی کرده‌اند. نخست با مروری بر ادبیات موضوع که آثار کلیدی در مطالعات انسان‌شناختی آب، زیرساخت‌ها و فناوری‌ها را برجسته می‌سازد، آغاز می‌کنم. سپس به حوضۀ آبریز رودخانه کویلکا‌ـ‌چیلی در جنوب پرو بازمی‌گردیم تا جریان آب و فناوری‌های مرتبط با آن را در یک حوزۀ آبخیز شهری دنبال کنیم. در بخش سوم، این مطالعۀ موردی را در ارتباط با چالش‌های تحلیلی مربوط به مطالعات انسان‌شناختی فناوری‌های آبی مورد بحث قرار می‌دهیم: چگونه می‌توان مقیاس‌های تحلیلی را تنظیم کرد و چگونه می‌توان چارچوب‌های تحلیلی را از یک بافت به بافت دیگر انتقال داد. فناوری‌ها و زیرساخت‌ها به‌مثابة رویه‌های مادی (و فرامادی)، نقشی محوری به‌عنوان نقاط ثابت مردم‌نگارانه[7] ایفا می‌کنند.

 جریان‌ها در انسان‌شناسی آب و فناوری

به بیان کلی انسان‌شناسی آب را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: مطالعاتی که در آن‌ها آب به‌عنوان بخشی از بافت، پس‌زمینه یا صحنه‌ای ظاهر می‌شود که موضوع دیگری در آن مطالعه می‌شود؛ و مطالعاتی که آب در آن‌ها بخشی از موضوع تجربی و تحلیلی مطالعه است، مطالعاتی که در آن‌ها آب و فناوری‌های آبی نقشی محوری در شکل‌دهی روابط اجتماعی و زندگی دارند، یا موضوع مورد مطالعة رابطة بین آب و انسان‌ها یا جامعه از جمله فناوری‌ها و زیرساخت‌ها است.

از جمله مطالعات دسته اول می‌توان به پژوهش‌های مربوط به جوامع ساحلی که از راه ماهیگیری یا دریانوردی زندگی می‌کنند اشاره کرد. در کتاب آرگونات‌های اقیانوس آرام غربی مالینوفسکی (1922)، تمرکز مطالعه بر سیستم تجاری کولا در میان جوامع مجمع‌الجزایر تروبریاند است. توصیف قایق‌ها، معنا و عملکرد آن‌ها و نحوة ساخت و استفاده از آن‌ها به‌عنوان نوعی اطلاعات زمینه‌ای یا پس‌زمینه‌ای به مردم‌نگاری کمک می‌کند. خوانندگان ممکن است استنباط کنند که محیط دریایی و جزیره‌ای که این زندگی در آن جریان دارد، در شکل‌دهی به شیوه‌های فناورانه و فرهنگی که جامعه تروبریاندی‌ها را به کار می‌اندازد، حیاتی است. مالینوفسکی به قایق‌ها به‌عنوان «مواردی از فرهنگ مادی... که برای استفاده خاصی ساخته شده‌اند و هدف مشخصی دارند» نزدیک می‌شد. او معتقد بود قایق‌ها وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌اند و ما که زندگی بومیان را مطالعه می‌کنیم نباید این رابطه را معکوس کنیم و از خود شیء بت بسازیم (Malinowski 1922, p. 105). در کار مالینوفسکی اقیانوس و همچنین فناوری‌های مورد استفاده برای ناوبری در آن، به‌عنوان فرهنگ مادی در نظر گرفته شده و (حتی به شکل رمانتیکی) به‌عنوان بخشی از روایت انسان‌شناختی طبیعی‌سازی شده‌اند. مالینوفسکی به تفصیل و با دقت به توصیف قایق، ساخت و استفاده از آن، رابطه آن با آب و اهمیت محوری آن در سفر، ماهیگیری و همچنین در سحر و جادو، تابوها، آداب و رسوم و اساطیر پرداخته است. با‌این‌حال فناوری‌ها و آب، و ویژگی‌های آن‌ها در شکل‌دهی به روابط اجتماعی، مورد توجه مالینوفسکی نبود. بلکه او از طریق این توصیفات دقیق تلاش می‌کرد نشان دهد که چگونه فرهنگ و مصنوعات و مهارت‌های متعدد برای برآوردن نیازهای تروبریاندی‌ها عمل می‌کنند.

مالینوفسکی نه اولین و نه ‌تنها انسان‌شناسی که به مطالعة جوامع جزیره‌نشین و دریانوردی پرداخت، نبود (Aswani 2020). در واقع، مجموعه گسترده‌ای از متون تاریخی و معاصر انسان‌شناسی به توصیف دریاها و جوامع ساحلی می‌پردازند که فناوری‌ها ــ‌و به‌ویژه ارتباطات‌ــ را به درجات مختلف به‌عنوان موضوعات مورد توجه تجربی و تحلیلی مطرح می‌کنند. شبکه‌های تجارت (Ammarell 1999) و مبادله یا دانش بومی ناوبری (Genz 2011) که در کانون توجه بسیاری از مطالعات قرار دارند، هر یک به شیوة خود می‌توانند به‌عنوان زیرساخت‌ها و فناوری‌ها در نظر گرفته شوند، چراکه امکان جابه‌جایی انسان‌ها و همچنین شکل‌گیری نظریه‌های انسان‌شناختی حاصل از مطالعة آن‌ها را فراهم کردند. بسیاری از نظریه‌پردازی‌ها دربارة تعامل انسان و دریا حاصل مشارکت انسان‌شناسان در اقیانوسیه و جوامع جزیره‌نشین در سراسر جهان بوده است، جایی که اقیانوس‌ها بیش از آنکه انسان‌ها را از هم جدا کنند، آن‌ها را به هم پیوند می‌دهند. پاولوسن و ورشور(2017) در مطالعه خود درباره چندگانگی‌های هستی‌شناختی مرجان‌ها و انسان‌ها در اندونزی، تمایز خشکی‌ـ‌دریا را به حد افراط می‌رسانند و مفهوم «دوزیست‌بودن»[8] را معرفی می‌کنند که هم ساکنین باجوی اندونزیایی و هم مرجان‌ها را به ترتیب به‌عنوان موجودات خشکی‌زی و دریایی در هم می‌نوردد و در عوض هر دو را در حال حرکت و زندگی بین این حالات توصیف می‌کند (صفحات 295-296).

با مفهوم دوزیست‌بودن، به قلمرو نوع دوم مطالعات قدم میگذاریم، ‌مطالعاتی که به لحاظ تجربی و تحلیلی بر روابط آب‌ـ‌فناوری متمرکزند. در دهه‌های اخیر انسان‌شناسان توجه و تلاش‌های خود را بیش از پیش به ‌«جهان‌های آبی»[9] در بسترهای مختلف معطوف کرده‌اند (Rasmussen and Orlove 2015). مفهوم جهان‌های آبی را نخستین بار کیرستن هاستروپ (2009) به‌عنوان چارچوب مفهومی یک پروژة تحقیقاتی مشترک مطرح کرد که پاسخ به بلایای مرتبط با آب را در مکان‌های مختلف مطالعه می‌کرد، مکان‌هایی که همگی تحت‌تأثیر تغییرات آب‌وهوایی ناشی از ذوب یخ‌ها، بالا آمدن سطح دریاها یا خشک شدن زمین‌ها و تشدید بیابان‌زایی در ساحل و دیگر مناطق بودند (K. Hastrup 2009). به‌عنوان یک مفهوم، جهان‌های آبی این امکان را فراهم می‌کند که «جهان‌های اجتماعی‌ای را کاوش کنیم که به شکلی با آب پیکربندی شده‌اند» (Hastrup and Hastrup 2016, p. 1). اورلاو و کاتون (2010) این مفهوم را بیشتر بسط دادند و آن را به‌عنوان «کلیت ارتباطاتی که آب ممکن است در یک جامعه خاص داشته باشد» تعریف کردند (ص، 403). این محققان پیشنهاد می‌کنند که آب را به‌عنوان یک «واقعیت اجتماعی کلی» مطالعه کنیم زیرا حوزه‌های مختلف زندگی را به هم پیوند می‌زند و «برای بسیاری ــ‌اگر نه اکثرــ حوزه‌ها یا نهادهای جامعه، بنیادی و حتی ضروری است (Orlove and Caton 2010, p. 402). گرچه تمرکز کار این محققان به‌طور خاص بر زیرساخت‌ها و فناوری‌ها نیست اما نگاه به آب به‌عنوان یک پیوند‌زننده[10]، ویژگی‌های زیرساختی را در پیوند با زندگی اجتماعی به آب نسبت می‌دهد.

تمرکز بر آب و فناوری‌ها در مطالعات اجتماعی و انسان‌شناختی خارج از شرایط تاریخی و نظری[11] اتفاق نیفتاده است. روابط انسان و آب در شکل‌گیری نظریه‌های اولیة انسان‌شناسی نقشی محوری داشت. سیستم‌های آبیاری در توسعة نظریه‌های اشاعه‌گرایی[12] نقش اساسی ایفا کردند؛ نظریه‌هایی که مدعی بودند تغییرات فرهنگی و اجتماعی ناشی از گسترش جغرافیایی فناوری‌هااند. بر‌این‌اساس، اختراع و نوآوری در مراکز تمدنی رخ می‌داد و از آنجا ــ‌از طریق تماس فرهنگی و اقتباس و تطبیق فناوری‌ها‌ــ به مناطق فرهنگی پیرامونی گسترش می‌یافت (نک Harris 1968). نظریه‌های اشاعه‌گرایی نه‌تنها بر درک ما (اعم از پژوهشگران و عموم مردم) از آب تأثیر گذاشت، بلکه نحوۀ فهم ما از فناوری و زیرساخت به‌عنوان محرک‌های اصلی توسعة اجتماعی و «مدرنیته» را نیز شکل داد.

سازگاری همچنان در دستور کار پژوهش‌های انسان‌شناسی آب قرار دارد، اما در بستری متفاوت. گرمایش جهانی و افزایش و تشدید بلایای مرتبط با آب‌وهوا، پیامدهای شدیدی برای دسترسی، مدیریت و استفاده از آب شیرین داشته و موجب افزایش آگاهی در میان جوامع، در گفتمان عمومی و در محافل علمی شده است، نه‌تنها دربارۀ اهمیت آب، بلکه دربارۀ رفاه محیط‌ها و اکوسیستم‌ها و پیامدهای عظیم فروپاشی احتمالی آن‌ها. سیل‌ها، توفان‌ها، بالا آمدن سطح دریا، توفان‌های گرمسیری، امواج گرمایی، خشکسالی‌ها و بیابان‌زایی همگی فشار بر سیستم‌های آبی در سراسر جهان را افزایش می‌دهند. رشد جمعیت و تشدید فعالیت‌های کشاورزی، صنعتی و تجاری نیز به فهرست پدیده‌هایی می‌افزاید که دسترسی به آب شیرین و اکوسیستم‌های سالم را با چالش مواجه می‌کنند. راه‌حل‌های زیرساختی و فناورانه به‌عنوان پاسخ‌های ایده‌آل منحصربه‌فرد به این چالش‌ها، بیش از پیش مورد پرسش قرار گرفته‌اند؛ مدرنیته دیگر به‌عنوان مسیر آشکار توسعه در نظر گرفته نمی‌شود و ازاین‌رو خود را به‌عنوان موضوعی برای پژوهش‌های انتقادی عرضه می‌کند. این رویدادها به رشد روزافزون پژوهش‌های انسان‌شناختی انجامیده که تغییرات آب‌وهوایی را از طریق پویایی‌های اجتماعی‌ـ‌طبیعی[13] مرتبط با پدیده‌های هیدرولوژیک در حال تغییر، بررسی می‌کنند، مانند باران‌های موسمی (Bhat 2019)، سیل‌ها (Whatmore 2013; Jensen and Morita 2019)، خشکسالی‌ها (Zee 2017; Vium 2016) و تأثیرات انسانی بر پهنه‌های آبی و اکولوژی‌های مختلف (Whitington 2016; Vaughn 2017).

جریان‌های نظری در انسان‌شناسی و به‌طور گسترده‌تر در علوم اجتماعی و انسانی را می‌توان پاسخی به شرایط متحول تاریخی و جهانی دانست. پژوهش‌های علمی، چه در حوزة انسان‌شناسی چه فراتر از آن، به برجسته‌سازی ویژگی‌های مادی آب، زیرساخت‌ها و فناوری‌ها به‌عنوان کانون اصلی تحقیقات و تحلیل‌ها در حوزه‌های مختلف کمک کرده‌اند: از جمله نئومتریالیسم[14] (Bennett 2010) و چرخش گسترده‌تر به سوی مادیت (Harvey et al. 2013)؛ چرخش هستی‌شناختی (Henare et al. 2006) یا گشایش هستی‌شناختی (de la Cadena 2014)؛ هستی‌شناسی معطوف به شیء (Morton 2011)؛ چرخش به سوی اجراگری (Abram and Lien 2011) و روابط چندگونه‌ای زیستی (Tsing 2015)؛ و به‌طور مستقیم مرتبط با آب، ابداع «علوم انسانی آبی»[15] (Alaimo 2019). نکتة مشترک این جریان‌ها، عدم تمرکز بر انسان[16] به‌عنوان تنها عامل سازندۀ جهان‌های اجتماعی است، به عبارت دیگر تأکید بر عاملیت فراسوی انسان[17] در شکل‌گیری زیست‌جهان‌ها و محیط‌هاست. این رویکردها در تقابل با روایت‌های اشاعه‌گرایان و کارکردگرایان آب، فناوری و زیرساخت را طبیعی یا خنثی در نظر نمی‌گیرند، بلکه آن‌ها را به‌عنوان اجزای هم‌سازنده[18] جهان‌های اجتماعی در کانون تحلیل قرار می‌دهند.

زیرساخت‌سازی سیاسی آب: قدرت، حکمرانی و کنترل

کارل آگوست ویتفوگل از نخستین کسانی بود که آب و زیرساخت را با قدرت و اشکال حکمرانی پیوند زد. در اثر تأثیرگذارش استبداد شرقی: مطالعه‌ای تطبیقی در باب قدرت مطلق[19] (1957)، او استدلال کرد که نظام‌های استبدادی و تشکیلات متمرکز دولتی از طریق ساخت و مدیریت زیرساخت‌های عظیم آبیاری ظهور می‌کنند و مشروعیت می‌یابند (Wittfogel 1957; see also Strang 2016). اگرچه بسیاری از محققان پس از او نظریه‌اش را به دلیل جبرگرایی و نادرست بودن کنار گذاشته‌اند، این نظریه از زمان انتشار اولیه‌اش به‌عنوان مرجعی مهم و تسخیرکنندۀ[20] تحلیل‌های سیاسی و فرهنگی روابط آبی بوده است (Ley and Krause 2019). رویکرد ویتفوگل مارکسیستی بود و «امپراتوری‌های هیدرولیک» مورد مقایسه‌اش هند و چین بودند (Wittfogel 1957). مطالعاتی که آب، زیرساخت و قدرت را به هم پیوند می‌زنند همچنان رایج‌اند اما تأکید نظری و تجربی به شکل قابل‌توجهی از ادعاهای جهان‌شمول و کلی‌گرایانة ویتفوگل به سوی ویژگی‌های موقعیتی، جزئی، چندگانه و گشودة شیوه‌هایی تغییر کرده است که در آن‌ها آب، زیرساخت، قدرت و جامعه سازندة یکدیگرند.

کتاب پرورش نیل: سیاست روزمره آب در مصر[21](2014) نوشته جسیکا بارنز نمونة خوبی در این زمینه است. هرچند این اثر نیز فناوری‌های آبیاری و قدرت را به هم پیوند می‌زند، اما تمرکز اصلی آن بر چگونگی شکل‌گیری سیاست و قدرت از طریق کنش‌های موقعیتی[22] کشاورزان، بوروکرات‌ها، سیاستمداران و مشاوران است. هم آب آبیاری و هم قدرت از طریق شبکه‌ای از فعالیت‌های روزمرة آبیاری مدیریت می‌شوند و بحث‌های کارشناسی ایجاد می‌شوند. بازیگران غیرانسانی مانند پمپ‌های آبیاری، لوله‌ها، دستورالعمل‌های آموزشی، چارچوب‌های نظارتی و اسناد سیاستی، به‌صورت فعالانه در تولید و مذاکره دربارة حقوق آب میانجی‌گری می‌کنند (Barnes 2014). در تحلیل بارنز دسترسی و توزیع آب تعیین‌کنندۀ سیاست و اشکال حکمرانی نیست؛ بلکه این عوامل روابط و شیوه‌های سیاسی را میانجی‌گری (یا زیرساخت‌گذاری) می‌کنند. آب به‌عنوان یک منبع طبیعی امری داده‌شده نیست، بلکه به‌طور مستمر به این شکل تولید می‌شود. بارنز بر قابلیت‌های دگرگون‌ساز[23] آب تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که «سیالیت آن بر اشکال حکمرانی که حول آن تکامل می‌یابند تأثیر می‌گذارد» (Barnes 2014, p. 35).

نیکهیل آناند (2011, 2017) نیز به مطالعة چگونگی شکل‌گیری «اشکال تکنوپلیتیک»[24] مختلف حول تأمین آب می‌پردازد، اما در بستری متفاوت: سیستم تأمین آب شهری در بمبئی، هند. آناند زیرساخت‌ها را به‌عنوان «ساختارهای سیاسی و اشکال فرهنگی» برجسته می‌کند (Anand 2017, p. 14). این بدان معناست که زیرساخت‌ها و فناوری‌ها صرفاً برای توزیع آب عمل نمی‌کنند، بلکه با گرد هم آوردن قوانین، سیاستمداران، لوله‌کشی، لوله‌ها و پمپ‌ها، به تولید «شهروندی هیدرولیک»[25] می‌پردازند: «شکلی از تعلق به شهر که از طریق ادعاهای اجتماعی و مادی نسبت به زیرساخت‌های آبی شهر امکان‌پذیر می‌شود» (Anand 2011, p. 545). بنابراین در بمبئی پسااستعماری تفاوت‌ها و نابرابری‌های اجتماعی و فیزیکی از طریق اتصالات و گسست‌های ایجاد‌شده توسط زیرساخت‌ها به‌عنوان اشکال تکنوپلیتیک تولید و بازتولید می‌شوند.

شکل‌گیری سازوکارهای نظارتی و بوروکراتیک پیرامون جریان‌های آبی، زیرساخت‌های مرتبط با آن و تأثیر مدیریت و کنترل این منابع بر تمرکز قدرت، از مضامین مکرر در انسان‌شناسی آب به شمار می‌رود (Rademacher 2011; Rasmussen 2015). چارچوب‌های قانونی و نهادی حول مدیریت آب ظهور می‌کنند (Paerregaard et al. 2016; Andersen 2019). ورونیکا استرنگ به شکلی گسترده به بررسی مفاهیم مختلف مالکیت آب (Strang 2011) و همچنین روند فزایندة خصوصی‌سازی و تجاری‌سازی خدمات آبی در نقاط مختلف جهان پرداخته است (نک.Hoag 2019). استرنگ با ارائة تحولی معاصر در مفهوم «نظام‌های استبدادی»[26] ویتفوگل، این مفهوم را به نحوی تعدیل کرده[27] که نشان دهد چگونه حکمرانی و مدیریت فراملی و خصوصی‌شدة آب، به‌طور فزاینده‌ای آب را به‌عنوان یک کالا ترویج می‌دهند (Strang 2016, p. 295).

بازارهای نوظهور خدمات آبی و مشارکت‌های دولتی‌ـ‌خصوصی در ساخت زیرساخت‌های بزرگ مقیاس آبی، همراه با نقش‌های جدیدی که دولت‌ها در این تلاش‌ها بر عهده می‌گیرند، می‌توانند به‌عنوان زیرساخت‌های سازمانی در نظر گرفته شوند که روابط آبی از طریق آن‌ها شکل می‌گیرد (Ullberg 2019). تأثیر زیرساخت‌های بزرگ مقیاس آبی بر اکوسیستم‌ها و جهان‌های اجتماعی‌ـ‌فرهنگی محلی (Carse 2014) و از سوی دیگر، نحوة هدایت دسترسی به آب (یا محرومیت از آن) توسط زیرساخت‌های اجتماعی‌ـ‌فرهنگی (سازمانی) (Andersen 2016)، پدیده‌هایی هستند که همواره نیازمند توجه انسان‌شناختی هستند.

جهان‌های زیرساختی آب: معنا، دانش و فراسوی مادیت

درحالی‌که کنش‌های مادی، زیرساخت‌ها و فناوری‌ها قابل مشاهده‌اند و بنابراین به شکل ملموسی خود را برای مشاهده و توضیح از طریق ارتباط کلامی و نمود‌های مادی[28] عرضه می‌کنند، بخش عمده‌ای از دانش و معنایی که در توزیع، مدیریت و استفاده از سیستم‌های آبی و منابع دخیل است، نامرئی، تلویحی و مستلزم حساسیت‌های دیگری از سوی پژوهشگران انسان‌شناس است. نه‌تنها سیاست و قدرت توسط جریان‌های مختلف آب شکل می‌گیرند، بلکه آب از میان جهان‌های زیستی بسیار متفاوتی جریان یافته و آن‌ها را شکل می‌دهد، جهان‌هایی که در آن‌ها آب (از نظر هستی‌شناختی) به‌عنوان صورت‌هایی گوناگون از بودن[29] وجود دارد.

کتاب کاهنان و برنامه‌نویسان: فناوری‌های قدرت در چشم‌انداز مهندسی‌شده بالی[30] اثر لنسینگ (2007 [1991])، همانطور که از عنوانش برمی‌آید به‌خوبی می‌تواند در بخش قبل قرار گیرد. این مطالعه انواع مختلف تخصص‌های دخیل در مدیریت و حکمرانی منابع آب در بالی را توصیف می‌کند. معابد آبی، زیارتگاه‌ها و فناوری‌های آیینی به اندازة مهارت‌های مهندسان در اعمال کنترل بر آبیاری اهمیت دارند (Lansing 2007 [1991], p. 5). لنسینگ نشان می‌دهد که تمرکز بیش از حد بر کنش‌های مادی و فناوری‌ها ممکن است منجر به «کوری»[31] نسبت به ابعاد حیاتی مرتبط با کنترل و استفاده از آب در یک زمینة خاص شود.

ورونیکا استرنگ نیز بر ابعاد نامرئی روابط آبی در جوامع انسانی تأکید می‌ورزد. در کتاب معنای آب[32] (Strang 2004) ــ‌تک‌نگاری او دربارة رودخانة استور در دورست[33] انگلستان‌ــ تأکید می‌کند که «آب هم به شکل فیزیکی و هم فرهنگی تجربه و تجسم می‌یابد» (Strang 2004, p. 4). استرنگ تجربیات حسی تعاملات آب با بدن انسان، تعاملات مستقیم مردم با آب به‌عنوان یک مصنوع مادی، و چگونگی تولید استعاره‌ها و معناهایی که توسط این تعامل و کیفیت همیشه متحول‌کنندة آب، از فرد فراتر می‌روند را بررسی می‌کند (Strang 2004, p. 49). او به این موضوع می‌پردازد که چگونه این ابعاد آب هم جهانی‌اند (از این نظر که انسان‌ها در تمام نقاط جهان به شکل مستقیم و جسمانی با آب درگیرند) و هم خاص (چون تجربیات حسی در تعامل با زمینه‌های اجتماعی‌ـ‌فرهنگی و فیزیکی خاص شکل می‌گیرند) (Strang 2004, p. 50). درک ابعاد روحانی و غیرمادی آب به اندازة تخصص مهندسی اهمیت دارد، به‌ویژه وقتی پای درک شیوه‌های مختلف ارزش‌گذاری آب و تعارض‌های متعدد جهانی مرتبط با آب به میان می‌آید.

مضامین مشابهی توسط استنزرد[34] (2016) بسط داده شده‌اند، آنجا که به کاوش چگونگی ظهور تنش بین آب به‌مثابة یک چیز واحد و چندگانه در ارتفاعات آند در جنوب پرو می‌پردازد. اگرچه او توجه مردم‌نگارانه به کنش‌های مادی را برای درک چگونگی استفاده و مدیریت آب در شبکه‌های ارتباطی تشویق می‌کند، اما پیشنهاد می‌دهد که شیوه‌های دانش نیز باید در مطالعات مردم‌نگارانه جهان‌های آبی گنجانده شوند تا پرتوئی بر جهان‌ها و واقعیت‌های چندگانه‌ای که از طریق استفاده و مدیریت آب ظهور می‌کنند، بیفکنند. نوع آبی که استنزرد بررسی می‌کند از بارش‌ها و یخچال‌هایی سرچشمه می‌گیرد که به دلیل تغییرات آب‌وهوایی به‌طور فزاینده‌ای در حال ذوب هستند. جامعه‌های کشاورزی که او با آن‌ها کار می‌کند از طریق روابط مبتنی‌بر معامله‌به‌مثل[35]، عاطفه و مادیت به شکل نذرهاو پیشکش‌های آیینی، با آب و محیط‌زیست درگیر می‌شوند. محافظان کوهستان (آپو‌ها[36]) همچون مقاماتی که آب تأمین می‌کنند مورد توجه قرار می‌گیرند، درست مانند مقامات دولتی آب: «آب می‌تواند هم واحدهای قابل شمارش لیتر بر ثانیه باشد و هم ماده‌ای زنده که توسط یک موجود کوهستانی عرضه می‌شود. افزون بر این، کنش‌های مختلف ــ‌از جمله کنش‌های دانشی و کنش‌های مادی‌ــ به جهان‌های متنوع و درهم‌تنیده می‌انجامند» (Stensrud 2016, p. 78). موجودات غیرانسانی مانند آب و آپو‌ها، بخشی از شبکه‌های ارتباطی زیرساخت‌ها و مقاماتی‌اند که به‌طور فعال در جریان‌های آب مشارکت دارند. تفاوت‌های هستی‌شناختی بین «آب مدرن»[37] (Linton 2010) و «آب ارتباطی»[38] باید هنگام تلاش برای درک چگونگی چالش تغییرات آب‌وهوایی برای دسترسی و تأمین آب در زمینه‌های مختلف مد نظر قرار گیرند.

من این مرور ادبیات دربارۀ روابط آب‌ـ‌انسان‌ـ‌زیرساخت را با نگاهی به آینده و چگونگی شکل‌گیری جهان‌های آبیِ آینده به پایان می‌برم. کتاب تاریخ آیندة آب[39] (Ballestero 2019a) ردگیری می‌کند که چگونه دسترسی به آب از طریق کنش‌ها و فناوری‌های مداوم و پیش‌پاافتاده به یک حق انسانی تبدیل می‌شود. این‌ها به‌نوبة خود امکان‌ساز ساختن واقعیت‌های حال و آینده‌اند. مردم‌نگاری بالسترو[40] در کاستاریکا و برزیل و در میان مقامات دولتی، سازمان‌های غیردولتی، سیاستمداران و فعالان جریان می‌یابد و آنچه او چهار «ابزار فناورانه‌ـ‌حقوقی»[41] می‌نامد را دنبال می‌کند، فناوری‌هایی که در مدیریت پیش‌پاافتادة آب برای مصرف انسانی به کار می‌روند: فرمول (تنظیم‌کننده‌های اقتصادی مورد استفاده برای محاسبه قیمت آب)، شاخص‌ها (آمار الگوهای مصرف)، فهرست‌ها (تعاریف حقوقی آب) و پیمان‌ها (توافق‌های سیاسی). روابط آبی نامرئی دیگری که در این مردم‌نگاری آشکار می‌شوند ایدئولوژی‌های متفاوت و متغیر ارزش‌اند که تنش بین آب به‌مثابة یک حق انسانی و آب به‌عنوان عنصری که قیمت دارد (اما کالا نیست) بر آن‌ها استوار است. این ابزارهای فناورانه‌ـ‌حقوقی، سازندة «متافیزیک فناورانه‌ـ‌حقوقی»[42]اند که از طریق آن آب توزیع و اجرا می‌شود (Ballestero 2019a, pp. 48–52).

زمان و زمانمندی‌ها به‌عنوان درونمایه‌های تحلیلی در انسان‌شناسی آب و فناوری‌های مرتبط با آن فراوانند. جریان‌های آب ذاتاً زمانی‌اند و نه کمتر از آن، نظم‌های زمانی‌اند که توسط فناوری‌های مورد استفاده برای کنترل و توزیع آب در زمینه‌های مختلف بر جهان‌های آبی مختلف تحمیل می‌شوند. این‌ها و همچنین خود زمین‌شناسی‌هایی که پهنه‌ها و جریان‌های آبی را شکل می‌دهند، انسان‌شناسان را برمی‌انگیزند تا به زمان و زمانمندی به شیوه‌های جدیدی توجه کنند؛ نه فقط به‌عنوان آینده، بلکه به‌عنوان زمان عمیق سرزمین‌های مردابی (Irvine 2020) یا رودخانه‌ها به‌عنوان رویدادهای زمانی (Khan 2019).

این بخش با مروری مختصر نشان داد که آب‌ـ‌فناوری/زیرساخت‌ـ‌جامعه به شیوه‌های بی‌شماری درهم‌تنیده شده‌اند. بااین‌حال آن‌ها از نظر مفهومی و نظری نیز در تاریخچه و ساختارهای تحلیل انسان‌شناختی درهم‌تنیده‌اند. این درهم‌تنیدگی نه‌تنها بر درک ما به‌عنوان محقق از آب تأثیر می‌گذارد، بلکه بر چگونگی فهم ما از فناوری، زیرساخت و تمایز بین این دو نیز اثرگذار است.

به جریان درآودن آب در چشم‌انداز آبی شهری

در محله پریمرو د خونیو در حاشیة شهر آرکیپا، همسایه‌ها ــ‌عمدتاً زنان‌ــ هر صبح دور هم جمع می‌شوند تا از پیلتاها (شیرهای عمومی) آب بردارند. سهمیة روزانة هر خانوار هشت سطل است که در ساعات اولیه روز جمع‌آوری می‌شود. پیلتا‌ها فضاهایی پرجنب‌وجوش‌اند: مردم گپ می‌زنند، شوخی می‌کنند یا دربارة رویدادهای جاری صحبت می‌کنند؛ اخبار مهم محلی مثل اتصالات جدید یا فائنا‌های (کارهای جمعی) آینده اینجا اطلاع‌رسانی می‌شود. وقتی پیلتاها خشک می‌شوند، فضای اطراف خالی می‌شود؛ گاهی چند سطل آنجا می‌ماند و صاحبانشان برای برداشتشان بعداً می‌آیند. اما همیشه نامشخص است که آب تا چه زمانی و با چه فشاری جریان خواهد داشت. در روزهایی که فشار آب کم است پر کردن هر سطل بیشتر طول می‌کشد، جمعیت اطراف پیلتاها بیشتر می‌شود و فضای ملتهبی ایجاد می‌شود.

پیلتاها و آب آن‌ها نقطه‌ای کانونی در چشم‌انداز محله‌اند که روال روزمره و جریان زندگی را شکل می‌دهند و پویایی‌های اجتماعی و مادی مرتبط با آب را به هم پیوند می‌زنند. وقتی فشار آب کم می‌شود، لوله‌ها نشتی پیدا می‌کنند یا شیرها خراب می‌شوند و آبی در دسترس نیست و روابط اجتماعی تغییر می‌کند. وقتی آب نیست برنامه‌های روزانه باید از نو چیده شوند. مشکلات ابتدایی و اختلافات کوچک پیش می‌آید که نیاز به حل‌وفصل دارند. خرابی‌های سیستم باعث کمبود آب یا جریان یافتن آب در مسیرهای نادرست می‌شود و وسینوها (همسایه‌ها) را مجبور می‌کند جمع شوند و دست به کار شوند. با بررسی مردم‌نگارانۀ پویایی‌های کمبود آب و واکنش‌های جامعه به آن، می‌توانیم بفهمیم آب و فناوری‌هایی که جریان آن را ممکن می‌کنند، چگونه زندگی اجتماعی و سیاسی را شکل می‌دهند.

آرکیپا با یک میلیون نفر جمعیت، بین ساحل اقیانوس آرام و ارتفاعات آند قرار گرفته است. در حالی که مرکز شهر در ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریا واقع شده، محله پریمرو د خونیو بر دامنه‌های آتشفشان چاچانی در ارتفاع ۲۷۰۰ متری قرار دارد. توپوگرافی آرکیپا با شیب‌های تند مشخص می‌شود؛ سه آتشفشان شهر را در آغوش گرفته‌اند و به سمت رشته‌کوه‌های بلند آند اشاره می‌کنند. این شرایط زمین‌شناسی و توپوگرافی همراه با اقلیم و بوم‌شناسی، هیدرولوژی خاصی برای زندگی در آرکیپا ایجاد کرده‌اند که بدون آن، این منطقه مانند اطرافش به بیابانی خشک تبدیل می‌شد.

می‌گویند آب در بخش‌های بالایی حوضة آبریز «متولد»[43] می‌شود؛ جایی که بیشترین بارش‌ها اتفاق می‌افتد. آب از طریق رودخانه چیلی به آرکیپا می‌رسد که متعلق به حوضة آبریز کویلکا‌ـ‌چیلی است. این حوضة آبریز با مساحت ۱۳۸۱۷ کیلومتر مربع از رشته‌کوه‌های آند با ارتفاع تا ۶۲۸۸ متر از سطح دریا تا دشت‌های ساحلی امتداد دارد، جایی که آب‌های جمع‌آوری شده در حوضه به اقیانوس آرام می‌ریزند. توزیع بسیار نابرابر (زمانی و مکانی) بارش‌ها و آب‌های سطحی در این منطقه به این معناست که زیرساخت‌ها و فناوری‌های پایش و مدیریت برای تأمین آب همة بخش‌ها و فعالیت‌های حوضة رودخانه حیاتی‌اند. علاوه‌بر بارش، آب به شکل رطوبت جوی، برف و یخ ذخیره‌شده در یخچال‌های طبیعی و رواناب‌های سطحی وجود دارد (TYPSA-TECNOMA-ENGECORPS 2013). بارش‌ها در یخچال‌ها و بوفدال‌ها[44] (تالاب‌های پوده‌زاری در ارتفاعات بلند که مانند اسفنج‌های طبیعی غول‌پیکر عمل می‌کنند) در مناطق مرتفع ذخیره می‌شوند. شبکه‌های خاک، گیاهان، شترسانان آندی[45] و سایر موجودات مانند دریاچه‌ها، یخچال‌ها و شیب‌های عمودی کوه‌ها کار زیرساختی ذخیرة آب در خاک‌های سیاه حاصلخیز را انجام می‌دهند که به‌آرامی تصفیه‌شده و در چشمه‌های پایین‌دست ظاهر می‌شوند. در کنار هم، این عوامل باعث می‌شوند طبیعت به‌عنوان یک زیرساخت عمل کند (Carse 2012). بااین‌حال، آبی که به شهر می‌رسد در یک سیستم هیدرولیک بزرگ تحت کنترل انسان ذخیره می‌شود: هفت سد، رودخانه‌ها و اتصالات کانال در مناطق مرتفع، جایی که آب تنظیم و رهاسازی می‌شود تا به مقاصد عملکردی خود در شهر برسد. این زیرساخت فناورانه، حوضة آبریز کویلکا‌ـ‌چیلی را به یکی از «دست‌کاری‌شده‌ترین»[46] حوضه‌های پرو تبدیل کرده است؛ بدون این سدها، آب کافی برای تأمین فعالیت‌های انسانی فعلی و رو به رشد در آرکیپا وجود نخواهد داشت. کشاورزی، صنعت، تولید برق آبی، گردشگری، معدن و جمعیت رو به رشد شهری همگی از همان منابع آب استفاده می‌کنند. این استفاده‌ها کیفیت و ویژگی‌های آب را قبل از اینکه آن را به رودخانه بازگردانند به روش‌های مختلف تغییر می‌دهد و همة فاضلاب‌ها در ابتدا تصفیه نمی‌شوند. کشاورزانی که در پایین‌دست کشت می‌کنند و از آب رودخانه برای آبیاری استفاده می‌کنند شکایت دارند که محصولات آن‌ها به دلیل سطح بالای آلودگی واجد شرایط صادرات نیستند. در نهایت آب به اقیانوس آرام می‌ریزد.

مانند مردم آرکیپا، دو سوم از جمعیت ۳۲.۵ میلیون نفری پرو در دامنه‌های خشک اقیانوس آرام از رشته‌کوه‌های آند زندگی می‌کنند که به‌طور سنتی برای تأمین آب به رواناب یخچال‌های آندی وابسته بوده‌اند. در دهه‌های اخیر، یخچال‌های آندی به‌سرعت در حال ذوب شدن‌اند که نگرانی‌هایی دربارة آیندة دسترسی به آب ایجاد کرده است (Oré et al. 2009; Mark et al. 2010). فصل بارانی که هر سال بی‌ثبات‌تر می‌شود از دسامبر تا مارس ادامه دارد. بقیة سال آفتابی، گرم و خشک است. کمبود آب همواره خطری بالقوه در این منطقه است و باید با مدیریت دقیق با آن مقابله کرد. کانال‌ها به اندازة جاده‌ها معمول هستند، مخازن و حوضچه‌های آب به‌کرات به چشم می‌خورند و تانکرهای سیار آب به‌طور مداوم در حال ترددند تا آب را به محله‌هایی که به سیستم آب آشامیدنی متصل نیستند برسانند. همة این ویژگی‌ها شواهد ملموسی از نیروی کار، منابع، فناوری و زیرساخت‌های مورد نیاز برای توزیع آب ارائه می‌دهند.

برای رسیدن به محله پریمرو د خونیو، آب از یک تصفیه‌خانه با پمپاژ به سمت بالا و خلاف جاذبة زمین، از طریق کانال‌ها، مخازن، سیستم‌های کنترل و لوله‌ها عبور می‌کند تا در نهایت به شیرهای عمومی برسد. در مسیر صعود به سمت بالا، آب به چندین محله شهری توزیع می‌شود. برخی از محله‌ها ۲۴ ساعت شبانه‌روز با دسترسی مستقیم خانگی آب دریافت می‌کنند، اما در محله‌های بالاتر که تازه‌تأسیس‌ترند، فشار آب کاهش می‌یابد و جریان آب فقط به شیرهای عمومی محدود می‌شود.

فشار/ Presión/Pressure

در بین مهندسان شهر آرکیپا، اصطلاح فشار آب[47] هم به مقدار نیروی فیزیکی اعمال‌شده برای جریان‌دادنِ آب در یک زیرساخت مشخص اشاره دارد، هم به میزان فشاری که آب هنگام خروج از لوله اعمال می‌کند. مهندسان از این اصطلاح برای توصیف تنش‌های اجتماعی ناشی از کمبود منابع نسبت به تقاضا نیز استفاده می‌کنند. برای ساکنین مناطق حاشیه‌ای شهری مانند پریمرو د خونیو، فشارـ presión معیاری برای سنجش حجم آب خارج شده از شیرها در هر صبح است که تأثیر مستقیمی بر فعالیت‌های روزمره و رفاه آنان دارد. هرچه فشار کمتر باشد، زمان پر شدن هر سطل طولانی‌تر شده و صف انتظار در پای شیرهای آب افزایش می‌یابد. اما این اصطلاح معنای اجتماعی هم دارد؛  فشارـ presión به اقدامات و اعتراضات سازمان‌یافته ساکنین برای شنیده‌شدن و پاسخ‌گرفتن مطالباتشان از مقامات سیاسی نیز اشاره می‌کند. بنابراین فشار به‌عنوان یک اصطلاح امیک هم توسط مهندسان و هم شهروندان برای ارزیابی انواع مختلف نیروهای بیوفیزیکی، فناورانه و اجتماعی‌ـ‌سیاسی به کار می‌رود. چنین اصطلاحی که ریشه در ویژگی‌های بیوفیزیکی آب دارد، می‌تواند به‌عنوان نقطۀ ورودی برای پژوهش‌های مردم‌نگارانه دربارة مفهوم آب برای ساکنین حاشیة شهر و نیز تحلیل چگونگی ارتباط فرایندهای فیزیکی با زندگی اجتماعی و کنش‌های سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.

نیکهیل آناند (2011) در مطالعات خود دربارة سیستم‌های آبرسانی شهری و زیرساخت‌های شهروندی در بمبئی، مفهومی مشابه از  فشارـ pressure را توسعه داده است. آناند از این مفهوم برای تحلیل درهم‌تنیدگی فرایندهای سیاسی و فناورانه در بمبئی استفاده می‌کند. او نشان می‌دهد که ساکنین مناطق حاشیه‌ای برای دستیابی به آب، از آنچه «سبک‌های مختلف اعمال فشار» می‌نامد استفاده می‌کنند (Anand 2011, pp. 543–544). کاربرد تحلیلی آناند از فشار با اصطلاح محلی presión که مردم آرکیپا برای اشاره به ویژگی فیزیکی جریان آب و بسیج‌های موقعیتی برای احقاق حقوق آبی استفاده می‌کنند، همخوانی دارد. همانند بمبئی همسایه‌ها در پریمرو د خونیو نیز از پیوندهای پیچیده بین فناوری‌های سیاسی و سیاست‌های فناورانه برای مطالبه حقوق و اجرای «شهروندی هیدرولیک»[48] (Anand 2011) استفاده می‌کنند. این دو مفهوم مشابه که در بسترهای مختلف شهری شکل گرفته‌اند، نمونه‌ای گویا برای بحث دربارة تنش سازنده بین امر جهانی و خاص، و قابلیت انتقال مفاهیم فراهم می‌کنند. از نظر من فشارـpresión در آرکیپا اگرچه مشابه مفهوم فشار آناند است، اما دقیقاً همان نیست. هر دو مفهوم چگونگی دسترسی ساکنین حاشیه‌نشین به آب را توصیف و تحلیل می‌کنند، اما در دو جنبة کلیدی تفاوت دارند: اولین مورد، توپوگرافی عمودی آرکیپا و نیروی جاذبه است که آب را به سمت پایین تپه می‌کشد، این شرایط تمهیدات مادی خاصی را برای ایجاد فشار آب مطلوب برای مردم حول شیرهای عمومی (پیلتاها) ضروری می‌کند. در مقابل، بمبئی شهری نسبتاً مسطح است. تفاوت دوم، تاریخ‌ها و شرایط خاص «پرویی» یا «آمریکای لاتینی» (در مقابل «هندی» یا «جنوب آسیایی») است که بر شیوه‌های ظهور و تجربۀ فشارـ presiónبه‌عنوان یک واقعیت تجربی تأثیر می‌گذارند، از جمله روش‌های خاص بسیج جمعی برای دستیابی به خدمات ضروری.

محله پریمرو د خونیو در سال ۱۹۹۷ به‌عنوان یک انجمن مسکن توسط گروهی از مهاجران روستایی از مناطق مرتفع همجوار که در جستجوی زندگی بهتر در شهر بودند تأسیس شد. بیشتر کارهای مربوط به تأمین و ساخت خدمات اولیه، مانند حفر خندق برای لوله‌ها و نصب آن‌ها، توسط خود همسایه‌ها و در قالب فائناها انجام شده است: جلسات کار جمعی مشابه آنچه در ابتدای این فصل توصیف شد. برای ساکنان حاشیة شهر، زندگی شهری به معنای کار سخت برای تبدیل دامنة خشک کوه به فضایی قابل سکونت است. این فرایند اسکان هم نیازمند بازآرایی مادی و هم مشارکت در سازمان‌های محله‌ای است. ایجاد جریان آب به یک سکونتگاه حاشیه‌ای ــ‌از جمله کارهای فیزیکی نگهداری و لوله‌کشی‌ــ نیازمند سازماندهی است. همسایه‌ها و محله‌ها حول محور کمبود خدمات آبی به صورت جمعی سازمان می‌یابند:

 [آب برای همه ضروری است] و برای تأمین آبمان، با محله‌های اطراف جبهه‌ای تشکیل دادیم تا به صورت مشترک برای پروژه‌های خدماتی درخواست دهیم. وقتی ادعایی جمعی وجود دارد، مسئولان مجبورند گوش دهند، چون این مردم واقعاً نیازمندند. ما چیزهایی را از طریق دولت به دست آورده‌ایم، اما باید فشارمان را مستمر نگه داریم تا به خواسته‌هایمان برسیم. در این مسیر مجبور شده‌یم اعتراضات زیادی سازماندهی کنیم. (مصاحبه با رئیس جبهه توسعه[49] پریمرو د خونیو)

در طول کار میدانی اغلب با اعتراضاتی از نوعی که رئیس [جبهة توسعه] اشاره کرده بود مواجه می‌شدم: گروهی انبوه از مردم که در مرکز شهر آرکیپا راهپیمایی می‌کردند و از مقامات استانی، منطقه‌ای و مرکزی درخواست‌هایی داشتند یا دربارة افزایش تعرفه‌ها اعتراض می‌کردند. این اعتراضات عمدتاً به شکل راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز در خیابان‌ها با پلاکارد، سوت و شعارهایی دربارة اتحاد مردم، نارضایتی از مقامات سیاسی و درخواست خدمات اولیه مانند آب، فاضلاب یا برق برای محله‌شان شکل می‌گرفت. اگرچه ساکنان حاشیه‌نشین شهر و رهبرانشان در نهادهای رسمی حکمرانی آب گنجانده نشده‌اند، اما این جمعیت (از طریق توانایی اعمال فشار اجتماعی‌ـ‌سیاسی) در تصمیمات مربوط به جریان‌های آب و برنامه‌ریزی زیرساخت‌های جدید در شهر نفوذ می‌کند. هم فشار فیزیکی لازم است تا آب به سمت بالا جریان یابد، هم فشار اجتماعی‌ـ‌سیاسی بر زیرساخت سیاسی برای دستیابی به خدمات اولیه ضروری است. همان‌طور که رهبر انجمن شهرک‌های مردمی آرکیپا[50] (AUPA)، یکی از بزرگترین سازمان‌های ساکنان شهری در آرکیپا، توضیح داد:

ما مردم محله‌های حاشیه‌ای را سازماندهی می‌کنیم و اعتراضات را هماهنگ می‌کنیم تا از مقامات درخواست کنیم و آن‌ها را مجبور به تأمین مالی پروژه‌های آب و فاضلاب کنیم. درگیری‌های داخلی زیادی وجود دارد، اما یک هدف مشترک داریم: توسعة محله‌هایمان. اگر فشار نیاوریم، چیزی عایدمان نمی‌شود.

فشار فیزیکی جریان آبی که هر صبح از شیر آب خارج می‌شود تجلی ملموس شرایط اجتماعی و سیاسی مردم محله پریمرو د خونیو است. «فشار» به‌عنوان یک مفهوم تحلیلی، شیوه‌ای را توصیف می‌کند که مردم برای ایجاد فضایی جهت اعمال نفوذ بر زندگی خود در شهر پافشاری می‌کنند. فراوانی و کمبود آب صرفاً توسط زیرساخت‌ها و فناوری‌ها ایجاد نمی‌شود، بلکه محصول فرایندهای اجتماعی‌ـ‌فنی نیز است. در پریمرو د خونیو شیرهای عمومی آب (پیلتا)، کارهای جمعی (فائنا) و فشار همگی بخشی از زیرساخت (هم فیزیکی و هم مادی) اند که مردم از آن برای هدایت جریان آب به مسیر دلخواه خود استفاده می‌کنند. به بیان آناند این‌ها «سبک‌های مختلف اعمال فشار اجتماعی‌ـ‌فنی»[51] اند. بااین‌حال، شکل‌های خاصی که این سبک‌ها در آرکیپا به خود می‌گیرند شامل اعمال و نیروهای متفاوتی نسبت به آنچه ساکنان بمبئی به کار می‌برند می‌شود. مفاهیم فشار[ presión(در آرکیپا) و pressure (در بمبئی)] این امکان را فراهم می‌کنند که این دو شهر را با هم مقایسه کنیم، اما این دو مفهوم دقیقاً یکسان نیستند. هر کدام بازتاب‌دهندة شرایط خاص جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی‌ـ‌فرهنگی شهرهای مربوطه‌اند. فشار آب در آرکیپا هم یک ویژگی فیزیکی است هم استعاره‌ای از مبارزات اجتماعی، درحالی‌که در بمبئی بیشتر بر جنبه‌های سیاسی و ادعاهای شهروندی تأکید دارد. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم مشابه می‌توانند در بسترهای مختلف معانی منحصربه‌فردی به خود بگیرند.

فناوری‌های آبی به‌مثابة کنش‌های مادی (و فراسوی مادیت)

در بخش‌های پیشین به کنش‌های مادی پیرامون فناوری‌ها و زیرساخت‌های آبی در چشم‌انداز آبی شهری آرکیپا پرداختم و نشان دادم که چگونه جریان و دسترسی به آب، سازندة روابط اجتماعی و سیاسی ـ‌ـ‌و همچنین روابط فناورانه و زیرساختی‌ــ است. از پیوند تنگاتنگ جنبه‌های اجتماعی، فنی، زیستی‌ـ‌فیزیکی و سیاسی در مطالعات انسان‌شناختی جهان‌های آبی، چندین امکان و چالش مردم‌نگارانه پدیدار می‌شود.

وقتی آب را در کانون تحلیل انسان‌شناختی قرار می‌دهیم در نگاه اول به نظر می‌رسد آنچه در حرکت یا جریان است، آب است. اما با دنبال‌کردن آب، چشم‌انداز تحلیلی می‌تواند به‌سرعت از دستگاه‌های فناورانه خاص مانند شیرآلات، سطل‌ها و کنتورها، به لوله‌ها و سیستم‌های زیرساختی، حوضه‌های آبریز و نظام‌های مدیریت بین‌المللی تغییر کند. وقتی تحلیل گسترش می‌یابد، روشن می‌شود که نه انسان‌ها و نه فناوری‌ها ثابت و پایدار نیستند. وظیفة مردم‌نگار یافتن نقاط ورود است: اینکه پژوهش را از کجا آغاز کند، چیزی را برای مطالعه انتخاب کند، موقتاً آن را تثبیت کند و سپس رهایش کند، مقیاس‌بندی کند و زوم نماید. در یک مطالعة مشخص چه چیزی پیش‌زمینه خواهد بود و چه چیزی پس‌زمینه؟ آب، فناوری یا زیرساخت؟ ارتباطات و روابط از کجا آغاز و در کجا پایان می‌یابند؟ مادیت فناوری‌ها و زیرساخت‌های آبی، و ویژگی‌های جریان‌ها و پهنه‌های مختلف آب، چندگانگی نقاط ورود برای مطالعة جهان‌های آبی را ارائه می‌دهند. بااین‌حال، چالش‌های روش‌شناختی و تحلیلی مرزبندی، مشابه چالش‌های سایر حوزه‌هاست.

مفاهیم از مواجهه‌های تجربی با جهان‌های اجتماعی سر برمی‌آورند؛ مفهوم‌ـ‌پدیده[52]‌هایی که توصیفگر کارکردهای زیستی‌ـ‌فیزیکی، نیروها و کنش‌های مرتبط با آب، زمین‌شناسی و انسان‌ها اند. به کارگیری این مفاهیم به شیوه‌ای زایا و حرکت به سمت کاوش تحلیلی ــ‌با تأکید بر اینکه روابط، فرایندها و کنش‌ها همزمان مادی، گفتمانی و سازمانی‌اند‌ــ می‌تواند راهی برای تغییر مقیاس دیدگاه باشد. فشارـPresión یکی از این مفاهیم تحلیلی است که در مثال فوق، مردم‌نگاری را از حیطة بومی و زیستی‌ـ‌فیزیکی، از طریق توصیف به قلمرو تحلیلی سوق می‌دهد، جایی که این مفهوم برای توصیف روابط اجتماعی‌ـ‌فنی مرتبط با تأمین آب در آرکیپا به کار می‌رود. این مفهوم با فشارـpressure که آناند برای توصیف سیاست‌های فناورانة تأمین آب در بمبئی پیشنهاد کرده است، هم‌پوشانی دارد. تمرکز بر جهان‌های آبی و کنش‌های مادی آن‌ها، انسان‌شناسی را قادر می‌سازد که از یک سو با حساسیت به ویژگی‌های خاص موقعیت‌مند شود و از سوی دیگر امکان مقایسه بین مناطق و بسترهای مختلف را فراهم آورد. این نگاه تحلیل‌هایی ظریف‌تر و چندلایه‌تر از پیچیدگی‌های تعامل انسان و آب ارائه می‌دهد، بدون آنکه در دام تقلیل‌گرایی یا تعمیم‌های گسترده گرفتار آید.

در این فصل مضامین اصلی مرتبط با مطالعة آب را تشریح کرده‌ام. روابط آب‌ـ‌جامعه همواره فراسوی ابعاد صرفاً انسانی است و همواره مستلزم ایجاد، مدیریت و توزیع کنش‌های فناورانه و زیرساختی است. آنچه انسان‌شناسی به درک ما از جهان‌های آبی می‌افزاید، رویکرد کل‌نگر و یکپارچه‌ای است که ــ‌متناسب با هر بستر خاص‌ــ امکان درکی فراتر از فهم صرفاً فنی از عملکرد سیستم‌های هیدرولوژیک و تأثیرشان بر حیات اجتماعی را فراهم می‌آورد.

اگرچه برخی جنبه‌های زیرساخت‌ها و فناوری‌ها آن‌ها را کاربردی، جهان‌شمول و مستقل از روابط اجتماعی‌ـ‌فرهنگی نشان می‌دهد، اما هیچ‌یک از این فناوری‌ها یا زیرساخت‌ها خارج از جوامع و مناسبات اجتماعی وجود ندارند یا عمل نمی‌کنند. یکی از نقش‌های کلیدی انسان‌شناسی در مطالعة زیرساخت‌ها و فناوری‌های آبی، نشان دادن این موضوع است که چگونه صورت‌بندی‌های خاص فناورانه، روابط اجتماعی را به شیوه‌هایی مشخص شکل می‌دهند، شیوه‌هایی که هرگز خنثی نبوده، بلکه با نابرابری‌ها و ساختارهای قدرت موجود پیوند خورده‌اند. نباید فراموش کرد که آب در بسترهایی فراتر از اکولوژی‌های سکولار نیز جریان می‌یابد.

آب در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع علاوه‌بر کارکردهای مادی و زیستی دارای ابعاد معنوی، آیینی و متافیزیکی است که بر نحوة تعامل انسان‌ها با این عنصر حیاتی تأثیر می‌گذارد. این ابعاد نادیدنی اما تأثیرگذار بخشی جدایی‌ناپذیر از روابط پیچیدة انسان با آب را تشکیل می‌دهند.

مادیت آب اغلب با ویژگی‌های فرامادی گوناگونی پیوند خورده است: آیین‌های مذهبی، معابد، ایدئولوژی‌ها و موارد دیگر. توجه به مادیت و تعیین حدود آن، مبتنی‌بر دوگانه‌ای میان مادی و غیرمادی، فیزیکی و متافیزیکی (دینی، معنوی، ناملموس) است. اشکال فرامادی همواره در شکل‌دهی به جهان‌های آبی حاضر و فعال‌اند و شایستة توجه مردم‌نگارانه می‌باشند.

داده‌های دیجیتال و فناوری‌های هوشمند آب، اشکال جدید و به ظاهر ناملموسی‌اند که بر سیستم‌های تأمین آب در نقاط مختلف جهان تأثیر می‌گذارند. با تجهیز سیستم‌های آبرسانی به کنتورهای هوشمند و به کارگیری فزایندة کلان‌داده‌ها، الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی برای کنترل و بهینه‌سازی جریان آب، پرسش‌ها، چالش‌ها و زمینه‌های مرم‌نگارانة جدیدی برای پژوهش‌های عمیق پدید می‌آیند: وقتی زیرساخت‌های داده و زیرساخت‌های آبی درهم تنیده می‌شوند چه اتفاقی می‌افتد؟ روابط آبی در شرایط داده‌پردازی شده چه اشکالی به خود خواهند گرفت؟ تاکنون معدود انسان‌شناسانی به این پرسش‌ها پرداخته‌اند (نک. Hogan 2015).

آب مرزها را درمی‌نوردد و دوگانه‌های تجربی و تحلیلی را بازآرایی می‌کند. دوگانه‌های طبیعت/فرهنگ و شهری/روستایی از جمله تقسیم‌بندی‌هایی‌اند که وقتی آب در کانون تحلیل انسان‌شناختی قرار می‌گیرد، فرو می‌پاشند. چنین مطالعاتی نشان می‌دهند چگونه محیط‌ها و جوامع متقابلاً یکدیگر را شکل می‌دهند. جهان‌های آبی آینده با ترکیب‌های جدیدی از فناوری‌ها و زیرساخت‌ها، به تولید دوگانه‌ها و مقوله‌های بدیهی‌انگاشته شده ادامه خواهند داد. انسان‌شناسی در مطالعة جهان‌های اجتماعی‌ـ‌فنی آب هیچ‌گاه با کمبود موضوع پژوهش مواجه نخواهد شد.

 

 سپاسگزاری‌ها: تحقیق برای این فصل با حمایت مالی صندوق پژوهش مستقل دانمارک انجام شده است. از کارستن پارگارد و آسترید بی. استنزرد که در طول پروژه «از یخ تا سنگ: کمبود آب، تغییرات اقلیمی و حل تعارض در آند جنوب پرو» راهنمایان علمی این پژوهش بودند، صمیمانه سپاسگزارم. از همسایگان محلة پریمرو د خونیو و مهندسان و دیگر عزیزان در آرکیپا که با صبر و سخاوت، حضور میدانی مرا پذیرفتند، تشکر می‌کنم. قدردان نقش رودخانة چیلی و دیگر پهنه‌های آبی در شکل‌دهی به این پژوهش هستم. از ویراستاران کتاب راهنما، داوران، و همکارانم در دانشگاه آلبورگ برای بازخوردهای سازندة‌شان بر پیش‌نویس‌های این فصل ممنونم.

منبع مقاله: Astrid Oberborbeck Andersen (2022) Water Infrastructures: The Making and Maintenance of Material and Organizational Connections, The Palgrave Handbook of the Anthropology of Technology, 2022.

منابع

Abram, S., & Lien, M. E. (2011). Performing Nature at World’s Ends. Ethnos, 76(1), 3–18. https://doi.org/10.1080/00141844.2010.544855.

Alaimo, S. (2019). Introduction: Science Studies and the Blue Humanities. Configurations, 27(4), 429–432. https://doi.org/10.1353/con.2019.0028.

Ammarell, G. (1999). Bugis Navigation. New Haven, CT: Yale University Southeast Asia Studies.

Anand, N. (2011). PRESSURE: The PoliTechnics of Water supply in Mumbai. Cultural Anthropology, 26(4), 542–564. org/10.1111/j.1548- 1360.2011.01111.x. https://doi.

Anand, N. (2017). Hydraulic City. Water and the infrastructures of citizenship in Mumbai. Durham: Duke University Press.

Andersen, A. O. (2016). Infrastructures of progress and dispossession: Collective responses to shrinking water access among farmers in Arequipa, Peru. Focaal, 74, 28–41. https://doi.org/10.3167/fcl.2016.740103.

Andersen, A. O. (2019). Assembling Commons and Commodities: The Peruvian Water Law between Ideology and Materialisation. Water Alternatives, 12(2), 470–487.

Aswani, S. (2020). New Directions in Maritime and Fisheries Anthropology. American anthropologist, 122(3), 473–486. https://doi.org/10.1111/aman.13380.

Ballestero, A. (2019a). A Future History of Water. Durham: Duke University Press.

Ballestero, A. (2019b). The Anthropology of Water. Annual Review of Anthropology, 48, 405–21. https://doi.org/10.1146/annurev- anthro- 102218- 011428.

Barnes, J. (2014). Cultivating the Nile: The Everyday Politics of Water in Egypt. Durham: Duke University Press.

Bennett, J. (2010). Vibrant Matter, A Political Ecology of Things. Durham & London: Duke University Press.

Bhat, H. (2019, June 27). ‘Malhar’. Theorizing the Contemporary. Fieldsights. https:// culanth.org/fieldsights/malhar. Accessed 8 July 2021.

Carse, A. (2012). Nature as infrastructure: Making and managing the Panama Canal watershed. Social Studies of Science, 42(4), 539–563. https://doi. org/10.1177/0306312712440166

Carse, A. (2014). Beyond the Big Ditch: Politics, Ecology, and Infrastructure at the Panama Canal. Cambridge, MA: The MIT Press.

Chen, C., MacLeod, J., & Neimanis, A. (2013). Introduction: Toward a Hydrological Turn? In C. Chen, J. MacLeod, & A. Neimanis (Eds.), Thinking With Water (pp. 3–22). Montreal, Queþbec: McGill-Queen’s University Press.

de la Cadena, M. (2014, January 13). The politics of modern politics meets ethnogra phies of excess through ontological openings. Theorizing the Contemporary, Fieldsights. https://culanth.org/fieldsights/the- politics- of- modern- politics- meets- ethnographies- of- excess- through- ontological- openings. Accessed 8 July 2021.

Genz, J. (2011). Navigating the Revival of Voyaging in the Marshall Islands: Predicaments of Preservation and Possibilities of Collaboration. Contemporary Pacific, 23(1), 1–34.

Harris, M. (1968). The Rise of Anthropological Theory. New York: Thomas Y. Crowell Company.

Harvey, P., Casella, E., Evans, G., Knox, H., Mclean, C., Silva, E., Thoburn, N., & Woodward, K. (2013). Objects and Materials: A Routledge Companion. London: Routledge.

Hastrup, F. (2011). Weathering the World: Recovery in the Wake of the Tsunami in a Tamil Fishing Village. New York: Berghahn Books.

Hastrup, K. (2009). Waterworlds: Framing the Question of Social Resilience. In K. Hastrup (Ed.), The Question of Resilience. Social Responses to Climate Change (pp. 11–30). Copenhagen: The Royal Danish Academy of Sciences and Letters.

Hastrup, K. (2013). Water and the Configuration of Social Worlds: An Anthropological Perspective. Journal of Water Resource and Protection, 5, 59–66. https://doi. org/10.4236/jwarp.2013.54A009.

Hastrup, K., & Hastrup, F. (2016). Introduction. Waterworlds At Large. In K. Hastrup & F. Hastrup (Eds.), Waterworlds. Anthropology in Fluid Environments (pp. 1–22). New York and Oxford: Berghahn.

Helmreich, S. (2011). Nature / Culture / Seawater. American Anthropologist, 113(1), 132–144. https://doi.org/10.1111/j.1548- 1433.2010.01311.x.

Henare, A. J. M., Holbraad, M., & Wastell, S. (2006). Thinking through Things: Theorising Artefacts Ethnographically. London: Routledge.

Hoag, C. (2019). ‘Water is a gift that destroys’: Making a national natural resource in Lesotho. Economic Anthropology, Economic Anthropology, 6(2), 183–194. https:// doi.org/10.1002/sea2.12149.

Hogan, M. (2015). Data Flows and Water Woes: The Utah Data Centre. Big Data & Society, 2(2), 1–12. https://doi.org/10.1177/2053951715592429.

Irvine, R. D. G. (2020). An Anthropology of Deep Time. Geological Temporalities and Social Life. Cambridge: Cambridge University Press.

Jensen, C. B., & Morita, A. (2019). Deltas in Crisis: From Systems to Sophisticated Conjunctions. Sustainability, 12(4), 1322. https://doi.org/10.3390/su12041322.

Khan, N. (2019). At Play with the Giants: Between the Patchy Anthropocene and Romantic Geology. Current Anthropology, 60(S20), S333-S341. https://doi. org/10.1086/702756.

Lansing, J. S. (2007[1991]). Priests and programmers, technologies of power in the engi neered landscape of Bali. Princeton, NJ: Princeton University Press.

Ley, L., & Krause, F. (2019). Ethnographic conversations with Wittfogel’s ghost: An introduction. EPC: Politics and Space, 37(7), 1151–1160. https://doi.org/10.1177/2399654419873677.

Linton, J. (2010). What is water? The history of a modern abstraction. Vancouver: UBC Press.

Malinowski, B. (1922). Argonauts of the Western Pacific: An Account of Native Enterprise and Adventure in the Archipelagoes of Melanesian New Guinea. London: N.p.

Mark, B. G., Bury, J., McKenzie, J. M., French, A., & Baraer, M. (2010). Climate Change and Tropical Andean Glacier Recession: Evaluating Hydrologic Changes and Livelihood Vulnerability in the Cordillera Blanca, Peru. Annals of the Association of American Geographers, 100(4), 794–805. https://doi.org/10.1080/0004560 8.2010.497369.

Morton, T. (2011). Here Comes Everything: The Promise of Object-Oriented Ontology. Qui Parle: Critical Humanities and Social Sciences, 19(2), 163–190. https://www.muse.jhu.edu/article/431001.

Oré, M. T., del Castillo, L., van Orsel, S., & Vos, J. (2009). El Agua, ante nuevos desafíos. Actores e iniciativas en Ecuador, Perú y Bolivia. Lima: Instituto de Estudios Peruanos.

Orlove, B. (2002). Lines in the Water: Nature and Culture at Lake Titicaca. Berkeley: University of California Press.

Orlove, B., & Caton, S. C. (2010). Water Sustainability: Anthropological Approaches and Prospects. Annual Review of Anthropology, 39(1), 401–415. https://doi. org/10.1146/annurev.anthro.012809.105045.

Paerregaard, K., Stensrud, A. B., & Andersen, A. O. (2016). Water Citizenship. Negotiating Water Rights and Contesting Water Culture in the Peruvian Andes. Latin American Research Review, 51(1), 198–217. https://doi.org/10.1353/ lar.2016.0012.

Paerregaard, K., & Andersen, A. O. (2019). Moving beyond the commons/commod ity dichotomy: The socio-political complexity of Peru’s water crisis. Water Alternatives, 12(2), 459–469.

Pauwelussen, A., & Verschoor, G. M. (2017). Amphibious Encounters: Coral and People in Conservation Outreach in Indonesia. Engaging Science, Technology, and Society, 3, 292–314. https://doi.org/10.17351/ests2017.59.

Rademacher, A. (2011). Reigning the River Urban Ecologies and Political Transformation in Kathmandu. Durham: Duke University Press. Rasmussen, M. B. (2015). Andean Waterways: Resource Politics in Highland Peru. Seattle: University of Washington Press.

Rasmussen, M. B., & Orlove, B. (2015). Anthropologists Exploring Water in Social and Cultural Life: Introduction. American Anthropologists, 119(4). Virtual Issue: https://anthrosource.onlinelibrary.wiley.com/hub/journal/15481433/exploring- water. Accessed 8 July 2021.

Stensrud, A. B. (2016). Climate Change, Water Practices and Relational Worlds in the Andes. Ethnos: Journal of Anthropology, 81(1), 75–98. https://doi.org/10.108 0/00141844.2014.929597.

Strang, V. (2004). The meaning of water. London: Bloomsbury Strang, V. (2011). Fluid Forms. Owning Water in Australia. In V. Strang & M. Busse (Eds.), Ownership and appropriation (pp. 171–195). Oxford: Berg.

Strang, V. (2016). Infrastructural relations: Water, political power and the rise of a new ‘despotic regime’. Water Alternatives, 9(2), 292–318.

Tsing, A. L. (2015). The Mushroom at the End of the World: On the Possibility of Life in Capitalist Ruins. Princeton: Princeton University Press.

TYPSA-TECNOMA-ENGECORPS. (2013). Diagnóstico participativo consolidado. Cuenca Chili tomo 1. Aspectos generales, marco normativo e institucional y descrip ción de la Cuenca.

Ullberg, S. B. (2019). Making the megaproject: Water infrastructure and hydrocracy at the public-private interface in Peru. Water Alternatives, 12(2), 503–520.

Vaughn, S. E. (2017). Disappearing Mangroves: The Epistemic Politics of Climate Adaptation in Guyana. Cultural Anthropology, 32, 242–268. https://doi. org/10.14506/ca32.2.07.

Vium, C. (2016). Water and Its Absence in the Islamic Republic of Mauritania. Anthropologica, 58(2), 243–249. https://doi.org/10.3138/anth.582.R01. Whatmore, S. J. (2013). Earthly powers and affective environments: an ontological politics of flood risk. Theory, Culture and Society, 30(7–8), 33–50.

Whitington, J. (2016). Modernist Infrastructure and the Vital Systems Security of Water: Singapore’s Pluripotent Climate Futures. Public Culture, 28(2), 415–441. https://doi.org/10.1215/08992363- 3427511.

Wittfogel, K.G. (1957). Oriental despotism. A comparative study of total power. London: Vintage.

Zee, J. C. (2017). Holding patterns: Sand and Political Time at China’s Desert Shores. Cultural Anthropology, 32(2), 215–241. https://doi.org/10.14506/ca32.2.06.


[1] Primero de Junio

[2] Arequipa

[3] Sociality

[4] Materiality

[5] Stefan Helmreich

[6] Theory Machine

[7] Ethnographic fixing points

[8] Amphibiousness

[9] Waterworlds

[10] Connector

[11] Historical as well as theoretical contingencies

[12] Diffusionist

[13] Socio-natural dynamics

[14] New Materialism

[15] Blue Humanities

[16] Decentering of the human

[17] More-than-human

[18] Co-constituents

[19] Oriental Despotism: A Comparative Study of Total Power

[20] Haunted

[21] Cultivating the Nile: The Everyday Politics of Water in Egypt

[22] Contingent practices

[23] Transformative capacities

[24] Technopolitical forms

[25] Hydraulic citizenship

[26] Despotic regimes

[27] Bending

[28] Material manifestations

[29] Different beings

[30] Priests and Programmers: Technologies of Power in the Engineered Landscape of Bali

[31] Blindness

[32] The Meaning of Water

[33] River Stour in Dorset

[34] Stensrud

[35] Reciprocity

[36] Apus

[37] Modern water

[38] Relational water

[39] A Future History of Water

[40] Ballestero

[41] Technolegal devices

[42] Technolegal metaphysics

[43] To be born (nacer in local term)

[44] Bofedales

[45] Andean camelids

[46] Intervened-in

[47] Presión del agua (water pressure)

[48] Hydraulic citizenship

[49] Development front

[50] Asociación de Urbanizaciones Populares de Arequipa (AUPA)

[51] Repertoires of socio-technical pressure

[52] Concept-phenomena