یوم النکبة

درسا کاظمی و المیرا علی حسینی

یوم النکبة

۲۵ اردیبهشت - ۱۵ مه

یوم النکبة نامی است که فلسطینی‌ها به پانزدهم مه ۱۹۴۸ داده‌اند. در این روز بیش از هفتصد هزار فلسطینی از خانه‌ها و زمین‌هایشان بیرون رانده شدند. این اخراج با اعلام تشکیل دولت اسرائیل هم‌زمان شد. این روز برای فلسطینیان نشانهٔ اشغال و مصادره و نابودی ساختارهای اجتماعی و فضایی است. این روز آغاز نخستین موج آوارگی گسترده است. در روایت رسمی اسرائیل این واقعه بازگشت قهرمانانه به سرزمین موعود معرفی می‌شود، اما در حافظهٔ فلسطینیان نکبت نقطهٔ آغاز تبعید، گسست و حذف است.

 تشکیل دولت مدرن فقط رویدادی حقوقی یا نظامی نیست، بلکه تلاشی برای ساختن تاریخ، قلمرو و هویت است. پاسداشت  سالیانهٔ یوم النکبة همچون آیینه‌ای به ما نشان می‌دهد که چگونه سلطه و خشونت ویرانگر دولت در مسیرهایی غیر از زور فیزیکی نیز امتداد می‌یابد و اشکال فرهنگی، علمی و بوروکراتیک ‌به‌ خود می‌گیرد. 

انسان‌شناس و استاد دانشگاه کلمبیا، نادیا ابو‌الحاج در کتاب «واقعیت‌های روی زمین» (۲۰۰۱) می‌نویسد که دولت اسرائیل از آغاز به باستان‌شناسی متوسل شد. این دانش برای اثبات پیوند قوم یهود با سرزمین کنعان به کار گرفته شده بود. این پیوند از راه حفاری‌های برنامه‌ریزی‌شده، تخریب بناهای فلسطینی و تغییر نام مکان‌ها ممکن شد. در اینجا دولت فقط یک نهاد سیاسی یا نظامی نیست، بلکه یک خیال تاریخی است که می‌خواهد حافظه‌ای یکدست و یکپارچه بسازد و خاطره‌های دیگر را از بین ببرد. به نظر ابو‌الحاج باستان‌شناسی فقط دانشی برای شناخت گذشته نیست. بلکه ابزاری برای ساخت آینده است. آینده‌ای که فقط یک روایت از منشأ و تعلق را می‌پذیرد و ممکن می‌سازد.

تخریب روستاها، حذف آن‌ها از نقشه‌ها و بازسازی فضا بر اساس الگوهای عبری راه‌هایی برای بازنویسی زمان و حذف تاریخ‌های دیگرند. این پروژه گرچه خاص و نوظهور است اما درون منطق آشنای دولت‌سازی مدرن قرار می‌گیرد. همان منطقی که در ملت‌سازی اروپایی و استعمار و سیاست‌های پاک‌سازی قومی دیده می‌شود. دولتی که بقای خود را در گرو حافظه‌ای همگن و تاریخی رسمی و برساخته‌شده می‌بیند.

 ابو‌الحاج نشان می‌دهد که این دولت با تکیه بر نهادهای علمی و پژوهشی است که می‌تواند حذف را ممکن و طبیعی جلوه دهد.

در سوی دیگر، کتاب «نکبت: فلسطین ۱۹۴۸ و دعاوی حافظه» اثر احمد سعدی و لیلا ابولقود یادبود نکبت را فقط آیینی سوگوارانه نمی‌داند. این کتاب، یادبود نکبت را کنشی سیاسی و معرفتی می‌داند که از زبان حذف‌شدگان سخن می‌گوید. این روایت‌ها می‌توانند خشونت و ناپایداری روایت‌های رسمی را آشکار کنند. ضد-حافظه‌ای که نمی‌خواهد دفن شود و بر حق روایت از جایگاه طردشدگان اصرار می‌ورزد. این یادبود نشان می‌دهد که دولت استعماری نه فقط با ساختن نهادها و گفتمان‌‌های جدید، بلکه با پاک‌سازی عناصر ناهمگون بنا می‌شود. این دولت نه فقط از راه زیرساخت بلکه از انباشت ویرانه‌ها شکل می‌گیرد.  همچنین لحظهٔ نکبت در این کتاب نه فقط یک واقعه تاریخی، بلکه همچون ساختاری زنده و تپنده در اکنون است. ساختاری که با وجود سکوت، انکار و حذف ادامه می‌یابد. حافظهٔ نکبت در نقشه‌های بازساخته، روایت‌های شفاهی و آیین‌های سوگ زنده است. این حافظه در برابر انحصارِ تدوینِ گذشته از سوی دولت ایستادگی می‌کند. تمرکز این کتاب فقط بر این نیست که حافظه‌ها چه می‌گویند، بلکه به این می‌پردازد که در زمان حال چه می‌توانند بکنند. کتاب نشان می‌دهد که چگونه نظام‌های رسمی مثل آموزش، رسانه و آرشیو تلاش می‌کنند تنها یک روایت از گذشته را تثبیت کنند. همچنان که علم و سیاست از همدیگر جدا نیستند و در تعاملاتی متقابل، یکدیگر را برمی‌سازند.

از این منظر، نکبت نه فقط فاجعه‌ای انسانی، بلکه نقطه‌ای کانونی برای تحلیل تکنولوژی‌های حافظه‌ساز دولت مدرن است. روز نکبت به‌مثابه لحظه‌ای زنده در حافظه‌ٔ سیاسی، چنین امکانی را فراهم می‌سازد. گذشته‌ای که با فاجعهٔ نکبت نمایان می‌شود، در واقع گذشته نیست. چرا که آن‌چه در سال ۱۹۴۸ رخ داد، پایان نیافته است. به این دلیل که فلسطینی‌ها همچنان در حال زیستن پیامدهای آنند و همچنان فرایندهایی مشابه در جریانند. همانطور که ژانت ابولقود (۱۹۸۸) در مقاله‌اش با عنوان «فلسطینی‌ها: تبعیدیان در خانه و خارج از آن» یادآور می‌شود که برای فلسطینیان «تبعید امری گذرا و موقتی نیست، بلکه حالتی به ارث‌رسیده است». 

یادبود نکبت فقط نگه‌داشتن گذشته نیست. بلکه شکلی از مقاومت در برابر سیاست‌های فراموشی است. این روز امکان تأمل بر شیوه‌هایی را فراهم می‌کند که دولت مدرن از راه آن‌ها تاریخ را برمی‌سازد و در تلاش برای به دست گرفتن افسار زمان، گذشته را پاک و بر بستر ویرانه‌هایش از نو بنا می‌نهد.

انسان‌شناسی دولت می‌پرسد: چگونه سیاست‌های معطوف به حافظه و تاریخ‌نگاری اسرائیل از جمله تاکید بر پروژه‌های حفاری، حذف از نقشه‌ها، تغییر نام‌ها و استفاده از رشته‌های دانشگاهی مانند باستان‌شناسی با سیاست‌های مشابه در دولت‌های دیگر (مثل ترکیه در نسبت با ارامنه) قابل مقایسه‌اند؟

چنان‌چه بسیاری از دولت‌های مدرن به تاریخ‌سازی و پاک‌سازی و جعل حافظه نیاز دارند؛ آیا می‌توان یوم النکبة را فرصتی دانست برای آموختن پیرامون نحوه عملکرد رژیم‌های حافظه و سیاست‌های برساخت زمان در فلسطین اشغالی و جغرافیاهای دیگر؟

تقدیم به رویایی که فرصت زیستن نیافته اما هرگز نمی‌میرد. همچون کلید خانه‌ای که هرگز از دست نرفته است.