مراقبت

درسا کاظمی

مراقبت

شاید برای بسیاری از ما، تصویر «مراقبت» با نگهداری از کودکان و یا سالمندان گره خورده باشد؛ تصاویری معین و ثابت که فهم ما از مراقبت را شکل داده‌اند. اما آیا می‌توان این تصاویر را گسترش داد و میان مراقبت و مفاهیمی چون دولت، بازار جهانی، اقتصاد و اخلاق نیز نسبت‌هایی برقرار کرد؟ این متن می‌کوشد فرضیات رایج پیرامون مراقبت را به چالش بکشد و به شکل‌های متفاوت و نوظهوری از مراقبت فکر کند که در زندگی روزمره افراد تمرین و اجرا می‌شوند.

در این نگاه، رابطه‌ای بودن مراقبت اهمیت پیدا می‌کند و از این روست که می‌تواند در بسترهای مختلف به شکل‌های متفاوتی دربیاید. به عبارتی مراقبت ویژگی‌ای طبیعی و ذاتی نیست، بلکه نوعی رابطه است که در زمینه‌های مختلف برساخته و اجرا می‌شود. از این منظر، می‌توان پرسش‌های دیگرگونی مطرح کرد: مراقبت چگونه توسط دولت‌ها و بازار جهانی سامان می‌یابد؟ آیا این سامان‌دهی می‌تواند ایده‌آل مراقبت را (آن‌گونه که این نهادها تعریف می‌کنند) تثبیت کند؟ چه کسی باید مراقبت کند؟ چه کسی نیازمند مراقبت تلقی می‌شود؟ و اساساً مراقبت چیست و چه باید بکند؟

دولت‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی، بازار و ساختارهای مراقبت

دولت‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و بازار نقش مهمی در تعیین این‌که چه کسانی نیازمند مراقبت هستند و چه کسانی موظف به ارائهٔ آن‌اند، ایفا می‌کنند. در این مرزبندی‌ها و تعاریف است که مراقبت سامان‌ می‌یابد. مثلاً اقتصاد سرمایه‌داری با مرتبط کردن مراقبت به بخش خصوصی، از آن سود استخراج می‌کند و هم‌زمان نیروی کار مراقبتی را نیز تعریف می‌کند. نیروی کاری که کارش بی‌ارزش تلقی می‌شود، دستمزد ناچیزی می‌گیرد و اغلب زن است. در نمونه‌‌ای دیگر، این دولت‌ها هستند که با اعطای برچسب‌هایی مانند «پناهنده» تصمیم می‌گیرند چه کسی سزاوار مراقبت است؛ اما این نام‌گذاری، پیچیدگی‌های زیست این افراد را به حالتی ایستا، همگن و غیرتاریخی تقلیل می‌دهد و از مراقبت همه‌جانبه نیز شانه خالی می‌کند.

سازمان‌های غیرانتفاعی نیز می‌توانند نقش قابل توجهی در تعیین این‌که کدام گروه‌ها نیازمند یا شایستهٔ دریافت مراقبت‌ هستند ایفا کنند. بسیاری از اقدامات انسان‌دوستانه بر آرمانی از انسانیت جهانی مبتنی‌اند که مداخله برای نجات و مراقبت از قربانیان رنج‌دیده را ضروری می‌داند. اما این منطق می‌تواند ساختارهای نابرابری‌ساز و عوامل سیاسیِ تولیدِ رنج را پنهان کند و ناخواسته به تداوم الگوهایی شباهت یابد که ریشه در ایدئولوژی‌های خیرخواهانهٔ مأموریت‌های استعماری داشتند.

مراقبت می‌تواند در نسبت با التیام یافتن نیز معنا شود و اگر فرایند مراقبت به درازا بکشد و دولت‌ها از تامین مالی آن عاجز بمانند، با برچسب «علاج‌ناپذیر» از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند. از این منظر، مراقبت به عرصه‌ای تبدیل می‌شود که منطق سرمایه‌داری (مراقبت به مثابه کالا) و منطق بوروکراتیک (مراقبت به مثابه وظیفهٔ اداری) را به هم پیوند می‌زند. اما با وجود تمام این خط‌کشی‌های سفت و سخت، مراقبت در زندگی روزمره الزاماً مقید به این دسته‌بندی‌ها نمی‌ماند و می‌تواند به اشکال جدیدی درآید و اجرا شود. برای مثال، اگرچه کالایی‌سازی در تضاد با مراقبت صمیمانه به نظر می‌رسد؛ اما در عمل، روابط قراردادی هم می‌توانند با نزدیکی و دوستی همراه شوند و نوعی وابستگی متقابل (Interdependence) ایجاد کنند که مرزها را محو و تلاقی‌ها و پیوندهای جدیدی برمی‌سازد.

اخلاق مراقبت

مراقبت می‌تواند با خودآیینی، رضایت و انتخاب نیز گره بخورد. در این حالت، دخالت در سر دیگر طیف قرار می‌گیرد. دوگانهٔ مراقبت خوب/مراقبت بد نیز در این بستر معنا می‌یابد. مراقبت خوب با گرما و صمیمیت و مراقبت بد با کنترل و پرخاشگری شناخته می‌شود. اخلاقیات در این دوگانه نقش برجسته‌ای پیدا می‌کنند، به گونه‌ای که تنها یک سر طیف ارزشمند تلقی می‌شود و دیگری خطرناک یا ناپسند جلوه می‌کند. اما در زندگی روزمره، مراقبت می‌تواند این خطوط مشخص و از پیش تعیین‌شده را درهم بشکند و با ترکیبی از این عوامل متبلور شود - ترکیبی که شاید فارغ از خطرناک بودن یا نبودنش، پیچیدگی پیوندهای میان موجودات اجتماعی را روشن سازد. پیچیدگی‌هایی که می‌توانند دریچه‌ای برای فهم معنای خود، مراقبت کردن و مورد احترام قرار گرفتن باشند. از این رو، مراقبت می‌تواند همچون آرمانی سیاسی در نظر گرفته شود. برای مثال، این پیوندهای مراقبتی از دیدگاه فمینیستی می‌توانند همچون افقی اخلاقی برای بازسازی خویشتن و جهان باشند.

مراقبت، خویشاوندی و باهمستان‌ها

بخش عمده‌ای از کار مراقبتی بیرون از کنترل مستقیم دولت‌ و نهادهای رسمی و در باهمستان‌ها (Communities) و خانواده انجام می‌شود. به عبارتی، این روابط خویشاوندی هستند که می‌توانند مراقبت را شکل دهند و در عین حال، مراقبت نیز می‌تواند اشکال تازه‌ای از خویشاوندی خلق کند؛ خویشاوندی‌هایی که دولت‌ها و نهادهای رسمی، آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند. برای نمونه، مراقبت در خانواده‌های فراملی نه‌تنها در چارچوب خانوادهٔ زیستی، بلکه از طریق شبکه‌های گسترده‌ای از خویشاوندان، دوستان، همسایگان و حتی کارگران مزدبگیر اعمال می‌شود. ابزارهای دیجیتال، حواله‌ها و هدایا شیوه‌هایی برای حفظ مراقبت از راه دور فراهم کرده‌اند و روابطی میان نسل‌ها—مثل مادربزرگ‌ها و نوه‌ها—هنجارهای رایج مراقبت را به چالش کشیده‌اند.

همچنین، فعالیت داوطلبانه می‌تواند بستری برای ارائهٔ مراقبت و ساختن باهمستان باشد. در یونان، هم‌زمان با دشواری مردم در دسترسی به خدمات بهداشت عمومی در دوران بحران اقتصادی، شبکه‌هایی از درمانگاه‌ها و داروخانه‌های محلی پدید آمدند که داروهای اهدایی را بازتوزیع کرده و از طریق داوطلبان مراقبت ارائه می‌کردند. این گونه‌های مراقبت به‌مثابه‌ همبستگی اجتماعی معنای تازه‌ای به مفهوم شهروندی یونانی می‌بخشید؛ چرا که مراقبت، نه در دل دولت یا خانواده، بلکه در بستر روابط اجتماعی جدید شکل می‌گرفت. با این‌حال، همین اشکال جمعی مراقبت می‌توانند ناخواسته باعث بی‌اعتبار کردن یا برچسب‌زدن به سایر اشکال مراقبت شوند. برای مثال، وقتی کارگران خانگی مهاجر در همین مناطق کارهایی مشابه را با دستمزد ناچیز انجام می‌دهند، تلاش‌هایشان نادیده گرفته می‌شود یا با برچسب سودجویی، بدنام می‌گردند. در اینجاست که مراقبت با پرسش‌هایی اساسی مواجه می‌شود: چه نوع مراقبتی قابل‌ رؤیت است؟ و چه کسانی به واسطه مرزهای اخلاقیِ در فعالیت‌های داوطلبانه طرد می‌شوند؟

نتیجه

روابط اجتماعی امکان آن را فراهم می‌کنند که انسان‌ها از یکدیگر حمایت کنند و در زمان نیاز نیز خود از دیگران یاری بگیرند. این روابط به‌اندازهٔ زندگی انسانی متغیر، سیال و وابسته به بسترهای سیاسی-اجتماعی هستند. وقتی مراقبت می‌تواند به‌طور هم‌زمان به‌صورت وابستگی نامتوازن، اجبار، پیوند، میل، طرد یا بی‌توجهی ظاهر شود، دیگر ترسیم مرزی روشن میان مراقبت خوب و بد ممکن نیست و بسیاری از تصورهای رایج دربارهٔ مراقبت به چالش کشیده می‌شوند. مراقبت در عمل همیشه مطابق انتظارات آرمانی یا هنجارهای تثبیت‌شده عمل نمی‌کند. نگاهی به اشکال مراقبت به ظاهر بیرون از دولت و بازار نشان می‌دهد که نباید تصویری ساده‌انگارانه از نقش‌های مراقبتی داشت و می‌توان از نقش دولت در اشکال مختلف مراقبت پرسش کرد: برای نمونه، عاملان غیردولتی — از نهاد خانواده تا سازمان‌های مردم‌نهاد — در چه زمینه‌ای، با چه سازوکارهایی و تحت چه شرایطی وارد عرصه می‌شوند و چگونه در فرآیندهای حکمرانی و مداخله‌های دولتی نقش‌آفرینی می‌کنند. همچنين، گرچه مراقبت ویژگی‌ای جهان‌شمول به نظر می‌رسد و دولت‌ها و نهادهای رسمی می‌کوشند تا ایده‌آل خود از مراقبت را در ساحات مختلف زندگی اجتماعی برسازند؛ اما انسان‌ها آن را به شیوه‌های گوناگون شکل می‌دهند، اجرا می‌کنند و تصور می‌کنند. در نهایت نیز همین تفاوت‌ها هستند که تأثیری بنیادین بر زندگی افراد می‌گذارند.


منبع:

McKearney, Patrick, and Megha Amrith. (2021) 2023. “Care”. In The Open Encyclopedia of Anthropology, edited by Felix Stein. Facsimile of the first edition in The Cambridge Encyclopedia of Anthropology. Online: http://doi.org/10.29164/21care